معنی کاشف واکسن ابله
حل جدول
ادوارد جنر
کاشف واکسن
جنر
کاشف ابله
ادوارد جنر
کاشف واکسن وبا
هاپکین
کاشف واکسن آبله
ادوارد جنر
ادواردجنر
جنر
کاشف واکسن اطفال
جون صوارد سالک
کاشف واکسن سیاهزخم
پاستور
کاشف واکسن هاری
پاستور
کاشف واکسن سرخجه
ادوار جنر
اطلاعات عمومی
لویی پاستور
لغت نامه دهخدا
واکسن. [س َ] (فرانسوی، اِ) ماده ٔ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام). مایه. (لغات فرهنگستان). میکروب ضعیف شده یا کشته شده ٔ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی مسری - خصوصاًهنگام شیوع آن مرض - با آمپول آن را در عضله تزریق کنند مانند واکسن سیاه سرفه و دیفتری یا زیر پوست تزریق شود چون واکسن وبا و التور یا با ایجاد خراش سطحی روی پوست آن را وارد بدن کنند مانند واکسن آبله.
ابله
ابله. [اِ ل َ] (ع اِ) دشمنی.
ترکی به فارسی
ابله
معادل ابجد
576